معمای عمارت
در یک شب بارانی، گروهی از دوستان قدیمی تصمیم میگیرند تا در یک عمارت قدیمی و متروکه دور هم جمع شوند و شب را به یادآوری خاطرات بگذرانند. این عمارت، سالهاست که خالی از سکنه بوده و افسانههای زیادی دربارهٔ آن وجود دارد. یکی از دوستان، به نام امیر، که همیشه داستانهای ترسناک تعریف میکند، پیشنهاد میدهد که یک بازی حقیقت یا جرأت انجام دهند.
در حین بازی، ناگهان برق قطع میشود و در تاریکی، صدای فریاد یکی از دوستان به نام سارا به گوش میرسد. وقتی برق دوباره وصل میشود، سارا در گوشهای از اتاق، بیهوش افتاده است. همه به سمت او میروند و متوجه میشوند که او به شدت زخمی شده و خونریزی دارد. بلافاصله دوستان دیگر با اضطراب تماس میگیرند و از پلیس کمک میخواهند.
پلیس به سرعت به محل حادثه میرسد و پس از بررسی، متوجه میشود که سارا نه تنها به خاطر سقوط از پلهها بیهوش نشده، بلکه به طور عمدی مورد حمله قرار گرفته است. در دور تا دور اتاق، شواهدی از نبرد و تلاش برای فرار وجود دارد.
بعد از تحقیقات اولیه، پلیس از هر یک از دوستان سوال میکند و متوجه میشود که هر یک از آنها در شب حادثه انگیزهای برای کینهتوزی نسبت به سارا داشتهاند:
امیر: او به شدت از سارا ناراحت بود چون او در یک مسابقه نویسندگی که او برندهاش شده بود، او را شکست داده بود. امیر همیشه احساس میکرد که سارا او را تحقیر کرده است.
نگار: او به سارا حسادت میکرد زیرا سارا همیشه در مرکز توجه بود و نگار احساس میکرد که در سایه او قرار دارد.
علی: او به سارا بدهی مالی داشت و سارا بارها او را در جمع دوستان به خاطر این موضوع مسخره کرده بود.
فرزانه: او به سارا به خاطر رابطهای که با دوست پسرش داشت، ناراحت بود و همیشه سعی کرده بود از او دوری کند.
پلیس به بررسی شواهد ادامه میدهد و متوجه میشود که در نزدیکی سارا یک تکه چرم پاره شده وجود دارد. این تکه چرم به نظر میرسد به یک کیف یا لباس تعلق داشته باشد. همچنین در اتاق، یک زنگ قدیمی وجود دارد که به نظر میرسد در زمان وقوع حادثه به شدت تکان خورده و صدا داده است.
پس از بررسیهای بیشتر، پلیس متوجه میشود که زنگ قدیمی به زمان جنگ جهانی دوم تعلق داشته و به طور خاص برای فراخوانی کمک استفاده میشده است. همچنین، در اتاقی دیگر، یک عکس قدیمی از گروه دوستان در دوران دانشگاه پیدا میشود که در آن سارا در وسط ایستاده و دیگران دور او هستند.
پلیس همهی شواهد را جمعآوری کرده و به نتیجهگیری میرسد. با بررسیهای دقیق، آنها متوجه میشوند که:
تکه چرم متعلق به کیف نگار است که او در شب حادثه به همراه داشت.
نگار به طور ناخواسته باعث این حادثه شده است، اما نه به این شکل که بخواهد سارا را به قتل برساند. او در حین بازی، به شدت عصبانی شده و در حین دعوا، سعی کرده سارا را هل دهد که سارا به پلهها میافتد.
سوال:
چه کسی در واقع مسئول حادثه است و آیا نگار باید به خاطر اقدامهایش مجازات شود؟
پاسخ:
نگار در این حادثه به طور غیرعمد مسئول است، زیرا او ناخواسته سارا را هل داده و باعث سقوطش شده است. با این حال، پلیس ممکن است به او بخاطر رفتارهای خشونتآمیزش تذکر دهد، اما به دلیل عدم قصد واقعی برای کشتن سارا، او به عنوان قاتل شناخته نخواهد شد.